Saturday, June 30, 2007

مزخرفات جنتي و پيام كوتاه چهل ميليوني

بعضي وقت‌ها آدم از خواندن خبري چنان به خشم مي‌آيد كه مي‌خواهد به زمين و زمان هر چه به زبانش مي‌آيد بگويد. اين جنتي لعنتي حسابي در نماز جمعه ديروز مزخرف تحويل داده. در قسمتي از حرف‌هايش گفته كه مردم به كسي در قواره خودشان راي دادند. منظورش احمدي‌نژاد است كه دو سال پيش با هفده ميليون راي رئيس جمهور شد.

باور كنيد حسابي بهم ريختم. ايشان شصت ميليون ديگر را هم در قواره هفده ميليون ديگر قرار مي‌دهد. ببينيد وقاحت روحانيت تا چه اندازه است كه از مغلطه‌گويي تا هر اندازه كه بخواهند ابايي ندارند و وقيحانه مسائل را تحريف مي‌كنند.

شب بعد از سهميه بندي بنزين پيام كوتاهي از يكي از رفقايم دريافت كردم مبني بر اينكه احمدي نژاد بعد از سهميه بندي بنزين گفته است هر كس بنزين تمام كرده سوار يكي از هفده ميليون الاغي شود كه به من راي داد. جالب اينكه شركت مخابرات چهارشنبه شب به علت اينكه حدود چهل ميليون از اين اس.ام.اس‌ها بين مردم رد و بدل شد، شبكه پيام كوتاه موبايل‌ها را قطع كرد.

Friday, June 29, 2007

صبر مردم رو به پايان است

در زندگي‌ام تا به حال اينقدر حكومت را در ضعف و ناتواني نديده بودم. خيلي از دوره‌ها پيش آمده كه دولت وقت به تزلزل افتاده و پايه حكومت تهديد شده اما نه تا اين حد. مسئله بنزين پاشنه آشيل حكومت جمهوري اسلامي است. مردم آشكارا از بالاترين مقامات مملكتي و با زباني بسيار تند در صف‌هاي مختلف انتقاد مي‌كنند. صبر مردم رو به پايان است و خطر يك هرج و مرج و شورش جامعه ايران را تهديد مي‌كند.

با اتفاقاتي كه چند شب پيش بر سر سهميه بندي بنزين روي داد، به نظرم روزهاي بسيار بدي در انتظارمان هست و امروز كه مي‌خوانيم غرب نقطه ضعف دولت ايران را پيدا كرده و دريافته كه از چه راهي مي‌تواند به دولت ايران ضربه بزند، نگراني‌مان دو چندان مي‌شود. اين مطلب را بخوانيد تا دستگيرتان شود. البته جالب است بدانيد كه اين موضوع را مدتها قبل مردم عادي در كوچه و بازار مطرح مي‌كردند و درباره‌اش بحث بود و سياسيون غرب تازه به آن پي برده‌اند.

Wednesday, June 27, 2007

قصور دولت و فرصت‌طلبي عده‌اي

به نظر من هجوم به پمپ بنزين‌ها و آتش زدن آنها جز ضربه به خود و مردم چيز ديگري عايد‌مان نكرد. عده‌اي كه من آنها را فرصت طلب مي‌نامم. اگر اعتراضي دارند چرا مدني و آرام انجام نمي‌دهند؟ تا كي مردم ما بايد براي نشان دادن اعتراضات‌شان هر چيزي كه دم دستشان است را به آتش بكشند؟ خب چه شد؟ جز اينكه شانزده پمپ بنزين از سيستم سوخت دهي خارج شد، نتيجه ديگري داشت؟ امروز صبح همه به خانه‌هايشان برگشتند و رانندگان بيچاره ماندند با صف‌هاي طولاني پمپ‌هاي بنزين.

واقعا نگرانم. نگران از روزي كه دانشجويان و جوانان‌مان بخواهند به اعتراضات مدني و تظاهرات آرام دست بزنند. متاسفانه تا دل‌مان بخواهد جمهوري اسلامي اراذل و اوباش تربيت كرده و همانند روزهاي سوم و چهارم حوادث كوي دانشگاه كه كنترل از دست دانشجويان خارج شد و دست كساني افتاد كه تنها هدفشان غارت فروشگاه‌ها و مراكز تجاري بود، فرصت طلبان مسير ديگري ايجاد كنند و مجدد مردم ايران را به سرخوردگي و حركت‌شان را سركوب كنند.

به نظر من در حادثه كوي دانشگاه خود ما مردم هم حركت دانشجويان را سركوب كرديم و نه فقط پليس و بسيجي. از آنجا كه افراط و تفريط در خون‌مان است، هميشه از يك طرف بام سقوط مي‌كنيم.

ساعت 3 بامداد امروز تلفنم زنگ خورد كه فلاني تا الان چندين پمپ بنزين را آتش زده‌اند. تا اين را شنيدم از جا پريدم. صبح اول وقت از خانه زدم بيرون. ديدم چقدر تهران خلوت است. خبر سهميه بندي بنزين و خشونت‌هاي ديشب كار خودش را كرده و بيشتري‌ها ترجيح داده‌اند در خانه بمانند.

وقتي سوار تاكسي شدم تمام مسافرها صحبت از بنزين و پيامدهاي بعد از سهميه بندي ‌كردند. بيش از همه راننده نگران بود و حق هم داشت. روزي بيست و پنج ليتر مصرف دارد و نمي داند با توجه به اينكه نرخ آزاد را هم اعلام نكرده اند چه بايد بكند.

ديشب در برنامه گفتگوي ويژه خبري بعد از اخبار شبكه دو، باهنر نايب رئيس مجلس و وزيري هامانه وزير نفت مردم را به آرامش دعوت مي‌كردند و تاكيد نمودند كه جاي هيچ نگراني نيست. البته من بر اين عقيده هستم كه بنزين بايد سهميه بندي شود و دليل هم دارم اما سئوالم از آقايان باهنر و هامانه كه سعي مي‌كردند به مردم اطمينان خاطر بدهند اين است كه با توجه به اينكه هنوز امكانات و شرايط لازم براي سهميه بندي وجود ندارد و طرح سامان دهي مسافربرهاي شخصي به اتمام نرسيده و بسياري هنوز مجوز نگرفته‌اند و همچنين بسياري ديگر منتظر كارت سوخت‌شان مي‌باشند، چرا اينقدر عجولانه تصميم‌گيري شد؟ چرا در مطالعات‌شان زمان كافي براي اتمام پروژه‌هاي اوليه را در نظر نگرفتند؟

به نظر من اين سئوالات و بسياري ديگر از اين دست كه بي‌جواب مانده است، موجب بروز چنين رفتارهايي و نيز مستمسكي شد براي كساني كه همواره فرصت طلب هستند و منتظر.

Tuesday, June 26, 2007

رفتار برعكس خاتمي

انكار خاتمي به اينكه با زني در ايتاليا دست نداده است، به نظرم كار اشتباهي ست. خاتمي جايي كه بايد سكوت كند، دائم در صدد توجيه برمي‌آيد و در وقت پاسخگويي سكوت مي‌كند. در تمام دوران رياست جمهوري‌اش هم چنين كرد. خاتمي درباره جنجالي كه روزنامه كيهان به راه انداخته بايد سكوت مي‌كرد. مزخرفات كيهان واقعا نيازي به پاسخگويي نداشت.

Monday, June 25, 2007

پس از يك بازي خطرناك

حسابي دارم كيف مي‌كنم از يك بازي‌ خطرناك كه با گرگ‌ها داشتم و رهايي يافتم. چه لذتي دارد اين عوضي ها را به بازي گرفتن. باشد تا روزي گردن‌شان را بشكنم.

Sunday, June 24, 2007

لذت توام با اضطراب

وقتي با گرگ مي‌رقصي انگاري كه كوه كنده‌اي بس كه خسته مي‌شوي. خصوصا كه گرگ‌هايش حكومتي باشند. از يك رقص حسابي آمده‌ام و دارم وبلاگ نويسي مي‌كنم. ولي خب كيفي دارد اين رقص؛ به لذتي توام با اضطراب دچار مي‌شوي كه مبادا چنگ بيندازند و با دندان‌هاي تيزشان تو را بدرند؛ ولي خب از اينكه به بازي مي‌گيري‌شان حسابي لذت مي‌بري.
شما تا به حال امتحان كرده ايد اين بازي را؟ خطرناك است ولي لذت دارد.

Saturday, June 23, 2007

با گرگها مي‌رقصم

دوم تيرماه 86
برای اولين پست مي‌خواهم خيلي كوتاه توضيح بدهم كه چرا اسم اين وبلاگ را گذاشتم "با گرگها مي رقصم"؛ چون به واقع چند سالی است كه در اين دنياي مجازي با گرگهاي حكومتي دست و پنجه نرم مي‌كنم و تا به امروز اجازه نداده‌ام مرا تكه پاره كنند و مدام بازي‌شان مي‌دهم. پس مهمل نيست اگر بگويم با گرگها مي‌رقصم.