Wednesday, June 27, 2007

قصور دولت و فرصت‌طلبي عده‌اي

به نظر من هجوم به پمپ بنزين‌ها و آتش زدن آنها جز ضربه به خود و مردم چيز ديگري عايد‌مان نكرد. عده‌اي كه من آنها را فرصت طلب مي‌نامم. اگر اعتراضي دارند چرا مدني و آرام انجام نمي‌دهند؟ تا كي مردم ما بايد براي نشان دادن اعتراضات‌شان هر چيزي كه دم دستشان است را به آتش بكشند؟ خب چه شد؟ جز اينكه شانزده پمپ بنزين از سيستم سوخت دهي خارج شد، نتيجه ديگري داشت؟ امروز صبح همه به خانه‌هايشان برگشتند و رانندگان بيچاره ماندند با صف‌هاي طولاني پمپ‌هاي بنزين.

واقعا نگرانم. نگران از روزي كه دانشجويان و جوانان‌مان بخواهند به اعتراضات مدني و تظاهرات آرام دست بزنند. متاسفانه تا دل‌مان بخواهد جمهوري اسلامي اراذل و اوباش تربيت كرده و همانند روزهاي سوم و چهارم حوادث كوي دانشگاه كه كنترل از دست دانشجويان خارج شد و دست كساني افتاد كه تنها هدفشان غارت فروشگاه‌ها و مراكز تجاري بود، فرصت طلبان مسير ديگري ايجاد كنند و مجدد مردم ايران را به سرخوردگي و حركت‌شان را سركوب كنند.

به نظر من در حادثه كوي دانشگاه خود ما مردم هم حركت دانشجويان را سركوب كرديم و نه فقط پليس و بسيجي. از آنجا كه افراط و تفريط در خون‌مان است، هميشه از يك طرف بام سقوط مي‌كنيم.

ساعت 3 بامداد امروز تلفنم زنگ خورد كه فلاني تا الان چندين پمپ بنزين را آتش زده‌اند. تا اين را شنيدم از جا پريدم. صبح اول وقت از خانه زدم بيرون. ديدم چقدر تهران خلوت است. خبر سهميه بندي بنزين و خشونت‌هاي ديشب كار خودش را كرده و بيشتري‌ها ترجيح داده‌اند در خانه بمانند.

وقتي سوار تاكسي شدم تمام مسافرها صحبت از بنزين و پيامدهاي بعد از سهميه بندي ‌كردند. بيش از همه راننده نگران بود و حق هم داشت. روزي بيست و پنج ليتر مصرف دارد و نمي داند با توجه به اينكه نرخ آزاد را هم اعلام نكرده اند چه بايد بكند.

ديشب در برنامه گفتگوي ويژه خبري بعد از اخبار شبكه دو، باهنر نايب رئيس مجلس و وزيري هامانه وزير نفت مردم را به آرامش دعوت مي‌كردند و تاكيد نمودند كه جاي هيچ نگراني نيست. البته من بر اين عقيده هستم كه بنزين بايد سهميه بندي شود و دليل هم دارم اما سئوالم از آقايان باهنر و هامانه كه سعي مي‌كردند به مردم اطمينان خاطر بدهند اين است كه با توجه به اينكه هنوز امكانات و شرايط لازم براي سهميه بندي وجود ندارد و طرح سامان دهي مسافربرهاي شخصي به اتمام نرسيده و بسياري هنوز مجوز نگرفته‌اند و همچنين بسياري ديگر منتظر كارت سوخت‌شان مي‌باشند، چرا اينقدر عجولانه تصميم‌گيري شد؟ چرا در مطالعات‌شان زمان كافي براي اتمام پروژه‌هاي اوليه را در نظر نگرفتند؟

به نظر من اين سئوالات و بسياري ديگر از اين دست كه بي‌جواب مانده است، موجب بروز چنين رفتارهايي و نيز مستمسكي شد براي كساني كه همواره فرصت طلب هستند و منتظر.

No comments: