Wednesday, January 23, 2008

زمان «هزينه» فرا رسيده

اصلاح‌طلبان با موج رد صلاحيت فله‌اي‌شان توسط هيئت‌هاي اجرايي، در مرحله آزموني حساس نزد افكار عمومي قرار گرفته‌اند و اگر تكليف خود را تا پايان بهمن ماه با نظام روشن نكنند و همچنان در برابر رفتارهاي غيرقانوني حكومت سكوت كنند، ديگر امكان برخاستن مجدد و پيروزي در انتخابات بعدي را نخواهند داشت و حتي همين اقليت مجلس هفتم را هم از دست مي‌دهند. حمايت گسترده از طرح نهضت آزادي و دعوت از نهادهاي بين‌المللي براي نظارت منصفانه تنها حركت معقولانه امروزه روز اصلاح طلبان است؛ هيچ راه ديگري باقي نمانده.

درك‌اش مشكل است كه چرا سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي براي رهبري نامه سرگشاده نوشته‌اند! يعني هنوز به انصاف خامنه‌اي اميدي دارند و به حمايت‌اش اميدوارند؟ ديگر بر همگان روشن است كه در راس جريان يكدست‌سازي حكومت، شخص آيت‌الله خامنه‌اي فعال است. چرا در اين‌باره داريم خودمان را گول مي‌زنيم؟ درست است كه رنگ كليشه‌اي گرفته اين كلام و شايد روزانه بيش از دهها بار از سوي مخالفان جمهوري اسلامي گفته مي‌شود، اما عين واقعيت است و دو هفته قبل هم چشمه‌اي از آن را ديديم كه رهبر انقلاب با قدرت تمام و در جايگاه پادشاه(!) حكم بر برگزاري انتخابات بدون نظارت بيگانگان(!) داد و طرح مسئله نظارت بين‌المللي را ننگين خواند.

خب با اين موضعگيري صريح چه انتظاري از مقام اول حكومت مي‌توان داشت كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي دست به قلم شده و ملتمس به دامان رهبري؟! به واقع حركتي لازم است كه مشخص و شفاف باشد؛ بايد با مردم شفاف بود. نمي‌توان زير چتر رهبري ماند و به اصلاحات دلخوش ماند؛ چون اساسا مقام معظم(!) رهبري ثابت كرده‌اند اعتقادي به اصلاحات ندارند و در مصاحبه اخير كروبي با خودش(!) هم خوانديم كه رهبري با تشكيل مجلسي نظير مجلس ششم به شدت مخالف است و هيچ‌گاه اجازه تشكيل مجددش را نخواهد داد.

بر اين اعتقادم كه اين روزها هر كس در هر قواره و دانش سياسي بايد پيشنهادي در اين‌باره ارائه كند. حرفي بزند و از برآيند نظرات گوناگون، تصميمي واحد گرفته شود. به شخصه بر اين اعتقادم كه پشتيباني از بيانيه نهضت آزادي تنها گزينه باقي مانده است. بايد اجازه داد چشم‌هاي جهاني به انتخابات ايران جلب شود و گروه‌هاي اصلاح‌طلب رسما دروازه‌هاي ورود به نظارت بر انتخابات آتي را باز كنند. هيچ ابايي هم نباشد اگر انگ جيره‌خوري غرب و دول غربي به آنان خورده شود. مگر نه اين است كه سال‌هاست همين انگ‌ها از جانب كيهانيان زده مي‌شود و بسياري از روشنفكران به اتهاماتي مشابه تا كنون به زندان افتاده‌اند؟! خب چه باك اگر حمايت رسمي كنيم از نظارت غربيان بر انتخابات كه اكنون لازم است و تنها راه باقي مانده و مطمئنا مورد استقبال گسترده نهادهاي بين‌المللي و حقوق بشر قرار خواهد گرفت؛ امر مهمي كه ممكن است با توجه به مسائل هسته‌اي و فشار بين‌المللي بر اين موضوع كه حكومت ايران را در ديپلماسي خارجي تحت فشار قرار داده‌ است، سرانجام به تمكين حكومت به برگزاري انتخاباتي آزاد و با حضور اكثزيت كانديداها سوق داده شود.

در اين راه بايد «هزينه» كنيم. الان وقت هزينه است. نمي‌توان بي‌هزينه به صندلي‌هاي مجلس رسيد كه در صورت راهيابي به مجلس، دورخيزي خواهد بود براي بازپس‌گيري قوه مجريه. اكنون زمان «هزينه‌اي» كه چند سالي ست اكبر گنجي مطرح‌اش كرده، فرا رسيده است. قطعا پيروز ميدان خواهيم بود اگر موفق شويم انتخاباتي آزاد برگزار كنيم و افتخار است در پس اين پيروزي ارزشمند كه نزديك به صد سال از برايش تلاش مي‌كنيم، برچسب حمايت از غرب نيز بر پيشاني‌مان خورده شود. مهم رسيدن مردم به دموكراسي‌ست ولو اينكه با كمك جهانيان باشد.

Monday, January 21, 2008

!وقت تلف نكنيد آقايان اصلاح طلب

چقدر اين‌روزها مطالب كيهان را دنبال مي‌كنيد؟ مثل مار دارند به دور خود مي‌پيچند بس كه از بيانيه نهضت آزادي به درد آمده اند. اين بيانيه درست دست گذاشته بر روي نقطه ضعف حكومت. دارند ديوانه مي‌شوند. هر روز به يكي از سياسيون بند مي‌كنند و انگ مي‌زنند. هر روز تقريبا دو الي سه مطلب درباره بيانيه دارند. اينجاست كه مي‌گويم اين مسئله بايد جدي گرفته شود.

اصلاح‌طلبان يك بار براي هميشه تكليف خودشان را بايد با حكومت و شخص رهبري روشن كنند. اگر انتخابات پيش رو را از دست بدهند، به گمانم رياست جمهوري دوره بعد را هم به احمدي نژاد واگذار خواهند كرد. بيان «تحريم انتخابات» اعتقاد دارم با احتياط گفته شود؛ چون سلاح نظارت بين المللي خيلي برنده‌تر و موثرتر خواهد بود. هزينه‌اي كه براي حكومت دارد زياد است به همين خاطر است كه اصولگرايان به تكاپو افتاده‌اند تا مبادا بحث‌اش جدي شود.

اگر حكومت اجازه نظارت به ناظران خارجي ندهد، عملا مشروعيت انتخابات كه هيچ، مقبوليت حكومت را هم در پائين‌ترين حد خود در نظر جهاني خواهند ديد و فشار نهادهاي مدني خارجي بيش از پيش. اين بهترين حركت اصلاح‌طلبان مي‌تواند باشد كه در اصطلاح شطرنج گفته مي‌شود: "حركت پوزيسيوني" و واقعا حركتي‌ست دورانديشانه و مهلك. اگر حكومت خواست تا تضعيف پايه‌هاي نظامش پيش برود، چه بهتر! آن وقت است كه مي‌توان صحبت تحريم انتخابات را به ميان آورد كه مكمل بحث نظارت بين المللي خواهد شد.

تا وقت هست كه بسيار هم اندك است، بايد از اين طرح حمايت گسترده كرد. پس وقت تلف نكنيد آقايان اصلاح طلب!

Saturday, January 12, 2008

از بيانيه نهضت آزادي حمايت كنيم

بيانيه اخير نهضت آزادي كه خواستار نظارت بين‌المللي بر انتخابات مجلس هشتم شده‌اند ستودني ست و بايد از آن حمايت كرد. اقدامي جسورانه كه از اصلاح‌طلبان كمتر ديده و يا بهتر بگويم تا به حال ديده نشده بود. اين بيانيه به قدري از اهميت برخوردار است و حساس است و انگشت بر نقطه ضعف حكومت مي‌گذارد كه كمي بعد از انتشارش، آيت‌الله خامنه‌اي نسبت به آن واكنش شديدي نشان داد و آن را بي‌شرمانه و ننگين خواند و مطرح كردن چنين بحث‌هايي را كار دشمنان و خائنان ملت دانست. واكنش تند خامنه‌اي نشان دهنده حساسيت مسئله است.

بر اين عقيده هستم كه گروه‌هاي اصلاح طلب نبايد ساكت بنشينند و پس از رد صلاحيت‌ها كه بر همگان مبرهن است كه شوراي نگهبان به صورت گسترده‌اي صورت خواهد داد و نويدش را هم روزنامه كيهان -روز شنبه- در يادداشتي به قلم شريعتمداري داده، به جاي اتلاف وقت و جدال سياسي بيهوده با شوراي نگهبان شروع به آگاهي رساني بين‌المللي كنند و مجامع جهاني را از اقدام حكومت ايران با خبر. قطعا در صورت مخالفت جمهوري اسلامي با ورود ناظران بين المللي مشروعيت انتخابات زير سئوال خواهد رفت و آن انتخابات كليشه‌اي يكطرفه كه حكومت نزديك به سي‌سال است مدام رنگ و لعاب دموكراتيك به آن مي‌دهد و آن را نشانه وجود مردمسالاري در ايران مي‌داند، عقيم خواهد ماند.

در انتخابات دوره گذشته مجلس به عنوان خبرنگار-عكاس روزنامه «نسيم صبا» ماموريت يافتم تا از روز انتخابات عكاسي كنم. جمعه روز بود و نماز جمعه در دانشگاه تهران برپا. مي‌دانستم كه در نماز جمعه شعبه انتخاباتي برپاست و نمازگزاران بعد از نماز به پاي صندوق خواهند رفت. با زحمت بسيار كارت تردد دريافت كردم و در تقاطع خيابان 16 آذر و انقلاب كه ميني‌بوسي مستقر بود، منتظر ماندم. عكاس رويترز- راهب هماوندي- هم در كنارم منتظر بود. هر دو مي‌دانستيم تا دقايقي ديگر اتفاقاتي خواهد افتاد. نماز كه تمام شد، نمازگزاران كه غالبا ميان‌سال بودند، صفي طولاني در شعبه اخذ راي ايجاد كردند. عده‌اي با ظواهر كاملا مشخص شروع به پخش تراكت‌هاي انتخاباتي كرده و با تحكم به راي دهندگان اعلام مي‌كردند كه راي‌ها تنها از اين ليست باشند كه بالطبع طبق قانون انتخابات چنين امري خلاف و تقلب محسوب شده و آراي آن شعبه بايد باطل شود.
عكسي كه در صفحه اول روزنامه «نسيم صبا» چاپ شد.
آن روز عكس را به روزنامه بردم و با اصرار فراوان يكي از عكس‌ها را با زيرنويس در صفحه اول روزنامه نسيم صبا منتشر كردم؛ البته انتشاري ناقص! چون قاضي مرتضوي همان شب براي اينكه از تيترهاي مطبوعات خبر شود، به سايت روزنامه‌ها سر زده و وقتي با عكس صفحه اول روزنامه روبرو شده بود، تلفني دستور توقيف روزنامه را صادر كرد. تيتر بالاي عكس هم «تقلب ائتلاف آبادگران در انتخابات مجلس هفتم» خورده بود. همان شب ناظر چاپ مامور شد تا عكس و تيتر و زيرنويس‌اش را با پاك كن ژلاتين از روي ورق زينك چاپ روزنامه پاك كند و فردا صبح صفحه‌اي مخدوش با عكسي كه چهره زنان در آن بدون صورت بود، چاپ شد. واكنش حكومت و اجبار‌شان به حذف چهره‌هاي عكس و تراكت‌هاي در دست‌شان نشان از اين مي‌داد كه چقدر نسبت به اين مسئله حساس هستند و حتي مدير مسئول را وادار كرده بودند كه عكس را از روي زينك پاك كند. جالب اينكه همان نيمه شب هنگامي كه سعيد مرتضوي مطمئن شد كه محتواي عكس پاك شده و چيزي از آن مشخص نيست، دستور چاپ روزنامه را صادر كرد! زيرا به هيچ عنوان شرايط براي نظام به گونه‌اي نبود كه فرداي انتخابات روزنامه‌اي توقيف شود و قطعا نگاه‌هاي بسياري معطوف روزنامه مي‌شد. اصلاح عكس در چاپخانه براي مرتضوي و همفكرانش كفايت كرد.

اين اتفاق را آوردم تا حساسيت حكومت را يادآور شوم كه تا به حال با ترفند و تبليغات به تمامي انتخابات گذشته‌اش نقاب قانوني زده است، در حالي كه از اين دست حكايت‌ها بسيار است كه حكومت در تمامي دوره‌هاي گذشته تقلب‌هاي بسيار كرده و افراد و گروه‌هاي خاص خود را بر صندلي‌ها نشانده است؛ حتي در دوره ششم مجلس و انتخابات رياست جمهوري خاتمي كه خوشبختانه با مشاركت حداكثري و خارج از انتظار مردم، تقلب‌ها به حد نصاب نرسيد و موثر نيفتاد.

از اين رو حمايت همه گروه‌هاي اصلاح طلب از بيانيه اخير نهضت آزادي لازم و واجب است و بايد در سطحي وسيع آن را مطرح كرد و گسترش داد تا حكومت را يا به تمكين به انتخاباتي آزاد واداشت و يا هزينه‌اش را در قبال انتخاباتي بسته و يك طرفه كه همواره قصدش را دارد، نزد افكار جهاني بالا برد و از وجاهت به ظاهر قانوني‌اش انداخت.


--------

پي‌نوشت:

خبر مربوط به انتشار عكس و پيامدهاي بعد از آن كه فرداي روز انتخابات مجلس هفتم در سايت‌ها منتشر شد:


مرتضوي تخلف آشکار «آبادگران» را از مطبوعات سانسور کرد
برخورد دادستان تهران با روزنامه «نسيم صبا»
شب گذشته در حاليکه روزنامه نسيم صبا قصد داشت عکس صفحه يک خود را به يک تخلف آشکار آبادگران در حاشيه نماز جمعه تعلق داشت، سعيد مرتضوي دادستان تهران شخصا وارد عمل شده و با تهديد مديرمسئول روزنامه به توقيف روزنامه، از وي خواست که اين عکس را از صفحه اول روزنامه حذف کند که در نهايت خود مرتضوي وارد عمل شده و با محو کردن عکس در صفحه اول روزنامه و محو توضيح عکس در صفحه اول و بر روي زينک روزنامه سرانجام اجازه چاپ روزنامه را داده است که خوانندگان روزنامه نسيم صبا امروز با عکسي بي سروته بر روي کيوسکها مواجه شده بودند که هيچ توضيحي نداشت.

توضيح روزنامه نسيم صبا بر تصوير صفحه اول خود که توسط مرتضوي محو شده است بدين قرار است:

تقلب ائتلاف آبادگران در انتخابات مجلس هفتم
در حاليکه ستاد انتخابات کشور در اطلاعيه شماره 22 خود، مسئولان شعب اخذ راي را موظف به مراقبت و جمع آوري اوراق باطله حاوي اسامي نامزدهاي مورد نظر و يادداشت شده راي دهندگان کرده است، عده اي از طرفداران جناح راست با سازماندهي هماهنگ و آشکار، ليست آبادگران را در شعبه اخذ راي نمازجمعه تبليغ کرده، تراکت و بروشورهاي اين ائتلاف را در بين راي دهندگان حاضر در شعبه اخذ راي پخش کرده و راي دهندگان را وادار به نوشتن ليست آبادگران در تعرفه مي کردند.


http://news.gooya.com/politics/archives/006682.php

Wednesday, January 9, 2008

دلارهاي گمشده در خدمت تروريسم

اين روزها كه صحبت از لايحه بودجه 87 است، عده‌اي از دولت سئوال مي‌كنند كه مازاد درآمد نفتي با توجه به افزايش سرسام‌آور قيمت نفت و رسيدن آن به بشكه‌اي 100 دلار چه مي‌شود؟! جواب اين سئوال را از منظرهاي مختلف مي‌توان داد كه به نظرم تماما دخيل است اما مسئله‌اي كه به گمانم از ديگر موارد مغفول مانده است، مسئله حمايت از تروريسم است.
شايد دول خارجي بلاخص دولت امريكا بيش از ديگران به اين مسئله پرداخته. گرو‌ه‌هاي اصلاح طلب داخلي متاسفانه يا از روي كمي اطلاع در اين باره يا به جهت منافع ملي كه از آن نام مي‌برند نسبت به اين موضوع سكوت اختيار كرده‌اند. ولي بايد به اين مهم توجه داشت كه هزينه‌هاي ناشي از حمايت حزب‌الله لبنان براي ايران بسيار سنگين تمام مي‌شود كه نهايتا ضررش به چشم مردم ايران مي‌رود. سرمقاله امروز- چهارشنبه- روزنامه دنياي اقتصاد درباره دلارهاي گمشده حاصل از درآمدهاي كلان نفتي است كه حدودا به پنجاه ميليارد دلار مي‌رسد و كسي پاسخگو نيست. مزروعي نيز در نشستي در كرج اخيرا به اين نكته اشاره كرده است.
اما امروزه چه كساني پايگاه‌هاي آموزشي نيروهاي حزب‌الله لبنان را جدي مي‌گيرند؟! شايد تكرار اين مسئله از ناحيه حزب يا اشخاصي كه پيشينه سياسي قابل قبولي ندارند به چوپان دروغگو شبيه شده باشد اما واقعيتي‌ست كه ايران به طرز شگفت آوري بر روي نيروهاي لبناني سرمايه گزاري مي‌كند كه هزينه هنگفتي براي ايران در بر دارد. نمونه اي را مثال مي‌آورم؛ پايگاهي در منطقه جنوب شرقي تهران و نزديك به ورامين وجود دارد كه مختص سپاه پاسداران است و نيروهاي متخصص‌اش از پايگاه‌هايي نظير «پايگاه مصطفي خميني قم» تغذيه مي‌شوند. اين نيروها هر فصل حدود 200 نفر از نيروهاي جوان و تازه‌كار حزب‌الله را با انواع رزم‌هاي نامنظم و چريكي آشنا كرده و آنان را با انواع تجهيزات جنگي و مواد منفجره انفرادي آموزش مي‌دهند. همانند طرز شليك با انواع راكت‌انداز دستي و نارنجك‌هاي پرتاب شونده. اين نيروها حتي روش استفاده از تانك را نيز آموزش مي‌بينند. نيروهاي سپاه كه اكثرا از كادري‌هاي پايگاه‌هاي نيروي قدس مي‌باشند، با مترجمان وابسته به سپاه قدس در كلاس‌ها انواع جنگ‌هاي چريكي را آموزش مي‌دهند. نيروهاي حزب‌الله پس گذراندن سه ماه آموزش فشرده و شبانه روزي سريعا خاك ايران را ترك و جاي خود را به نيروهاي تازه ديگر مي‌دهند.
طبق اطلاعات به دست آمده امكانات اين پايگاه بسيار مجهز بوده و سپاه پاسداران بابت آن هزينه هنگفتي را متقبل مي‌شود. البته اين موضوع خيلي جديد و تازه نيست و سال‌هاست كه ايران از گرو‌ه‌هاي تروريستي حمايت مي‌كند و پايگاه هاي گوناگوني دارد؛ شايد اين حمايت‌ها به اندازه عمر حكومت جمهوري اسلامي باشد كه هست، اما نكته‌اي كه در تمام يادداشت‌هاي روزنامه نگاران و سياسيون خالي‌ست و كسي به آن اشاره نمي‌كند و حتي در دوره مجلس ششم نيز احدي از نمايندگان كه امروز از بدنه حكومت بيرون افتاده‌اند و مي‌توانند راحت‌تر پرسش كنند كه نمي‌پرسند، همين پشتيباني‌هاست كه با بودجه‌هاي مخفيانه و بي حد و حساب از ذخاير ارزي برداشت و صرف مي‌شود، قبل از آنكه در بانك مركزي ثبت شود.

Monday, January 7, 2008

در باب احوال اين روزهايم

وقتي به وبلاگ خاك گرفته‌ام سر زدم، خودم دلم گرفت. عجب خاكي گرفته! سال‌هاي 86-85 سياه‌ترين سال‌هاي زندگي‌ام است كه هيچ گاه فراموش‌اش نخواهم كرد. به هيچ كارم نرسيم و دربست در خدمت اين نظام تا گردن كثافت گرفته بودم. به عنوان يك افسر وظيفه، تمام وقت و انرژي‌ام صرف كساني شد كه نه شرف دارند و نه از انسانيت چيزي مي‌دانند. منتظرم تا چند ماه ديگر حسابم را با نظام تسويه كنم. دو سال از بهترين سال‌هاي زندگي‌ام را حرام كردند. در اين مدت چه توهين‌هايي كردند و چه تحقيرها شدم. همواره مرا منافق صدا زدند و با من رفتار كردند. روزي در دفتر سرهنگي پاسدار بودم كه به قولي از ديگر سپاهي‌ها منصف‌تر بود. وقتي براي بار پنجم مرا منتقل مي‌كردند به جاي ديگر، گفت: " اين رفتارها درخور يك منافق و كافر نيست. امام هم سال‌هاي اول انقلاب فرمودند با منافق بايد جوري رفتار كرد كه گرايش به اسلام و مسلمين پيدا كند نه از آن رانده شود." ببينيد نگاه‌شان به من و امثال من چيست. روزي در يكي از بازجويي‌ها، يكي از سربازان گمنام امام زمان! روبرويم نشست و گفت: "مي‌داني ديگر در اين مملكت جايي نداري؟" گفتم: مي‌دانم. گفت: "مي‌داني ديگر نمي‌تواني اينجا زندگي كني؟" گفتم: مي‌دانم. گفت: "خب..." گفتم: ديگر برايم مهم نيست. البته در دل جواب ديگري دادم و با خود گفتم: مگر اين همه جوان را از مملكت نرانديد؟! من هم يكي از آنان. مگر خامنه‌اي سالي نگفت هر كه نمي‌خواهد و نمي‌تواند برود؟! من هم آمده‌ام و دو سال است كه افتاده‌ام در دهان شما تا روزي پاسپورتي به دستم دهيد و با كوله‌اي روانه غربت شوم.