انتخابات مرحله دوم و گير مجدد به بهنود
این روزها بدجوری گرفتار مسائل و مشکلات شخصیام هستم و وقت وبلاگنویسی ندارم. میخواستم برای مرحله دوم انتخابات مجلس چیزی بنویسم ولی از حوصلهام خارج است و در ضمن همه گفتنیها را هم در این باره گفتهام و بر سر حرفهايم هم هستم و همانطور كه مسعود بهنود در مصاحبه با راديو زمانه عنوان ميكند كه نتوانسته استدلالهاي مخالفين شركت در انتخابات را قبول كند و مجاب نشده، من نيز به عنوان يكي از مخالفان شركت در انتخابات مجلس هشتم، خدمت جناب بهنود عرض كنم كه هنوز نتوانستهام با دلايل ايشان درباره ضرورت شركت در انتخابات كنار بيايم و آن را بپذيرم.
براي خودم هم جالب شده كه در چند پست اخيرم، افتادهام در پاسخگويي به بهنود اما چارهاي ندارم و ايشان درباره انتخابات حرفهايي ميزنند كه نميتوانم همانند ديگران سكوت كنم.
جناب بهنود در تكرار سخنانش درباره انتخابات اين بار مثال شيخ احمد كليد ساز را آورد و تحريميها را به اين ترتيب خطاب كرد كه انتظار دارند ابتدا بيدردسر درهاي دمكراسي باز شود تا آنها در خانه دمكراسي مشاركت داشته باشند.
خير، جناب بهنود! اين طور نيست. هيچ يك از تحريميها نميگويند اول در را باز كنيد تا ما برويم و كليدش را بسازيم. اما آيا شما اين قدر خوش باور هستيد كه گمان ميكنيد حكومت اجازه ميدهد ديگر كسي پس از مجلس ششم راحت به دروازه دمكراسي نزديك شود؟ اصلا شما چقدر نسبت به كانديداهاي اصلاحطلب شناخت داريد كه انتظار داريد حتي با يك جمع شش نفره بتوانند اثرگذار باشند. آيا آنها در قوارهاي هستند كه اثر گذار باشند و از حق مردم دفاع كنند؟ كدام يك از كانديداهاي دوره هشتم ميتوانند در حد و اندازه محسن آرمين يا بهزاد نبوي باشند؟
جناب بهنود! به جرئت ميگويم كه اكثر تحريم كنندگان علاقه بسياري به مشاركت دارند، اما در انتخابات اخير چه گزينهاي را پيش رو داشتند تا به آن اعتماد كنند و راي بدهند؟ نكند جنابعالي به امثال مجيد انصاري و الياس حضرتي اصلاحطلب ميگوييد؟! من كه اين دو را از نزديك ميشناسم و خوب هم ميشناسم، به هيچ عنوان در صف اصلاح طلبان قرارشان نميدهم و حكومت نيز دقيق و سنجيده حساب كرده و تائيد صلاحيت كه چه كساني با نام اصلاح طلب وارد مجلس شوند كه نميدانند حتي اصلاحات چطور نوشته ميشود.
من نيز همانند شما به دنبال جمعي شش نفره گشتم. اما حتي يك نفر را هم در اين دوره مجلس كه بتواند اثرگذار باشد، نيافتم. و حتم دارم بسياري از تحريميها نيز همانند شما به دنبال همين جمع اندك گشتند و نيافتند و در نهايت به تصميمي رسيدند كه پيشتر ملت به آن رسيده بود و از دوره هفتم مجلس به آن عمل كرد.
براي خودم هم جالب شده كه در چند پست اخيرم، افتادهام در پاسخگويي به بهنود اما چارهاي ندارم و ايشان درباره انتخابات حرفهايي ميزنند كه نميتوانم همانند ديگران سكوت كنم.
جناب بهنود در تكرار سخنانش درباره انتخابات اين بار مثال شيخ احمد كليد ساز را آورد و تحريميها را به اين ترتيب خطاب كرد كه انتظار دارند ابتدا بيدردسر درهاي دمكراسي باز شود تا آنها در خانه دمكراسي مشاركت داشته باشند.
خير، جناب بهنود! اين طور نيست. هيچ يك از تحريميها نميگويند اول در را باز كنيد تا ما برويم و كليدش را بسازيم. اما آيا شما اين قدر خوش باور هستيد كه گمان ميكنيد حكومت اجازه ميدهد ديگر كسي پس از مجلس ششم راحت به دروازه دمكراسي نزديك شود؟ اصلا شما چقدر نسبت به كانديداهاي اصلاحطلب شناخت داريد كه انتظار داريد حتي با يك جمع شش نفره بتوانند اثرگذار باشند. آيا آنها در قوارهاي هستند كه اثر گذار باشند و از حق مردم دفاع كنند؟ كدام يك از كانديداهاي دوره هشتم ميتوانند در حد و اندازه محسن آرمين يا بهزاد نبوي باشند؟
جناب بهنود! به جرئت ميگويم كه اكثر تحريم كنندگان علاقه بسياري به مشاركت دارند، اما در انتخابات اخير چه گزينهاي را پيش رو داشتند تا به آن اعتماد كنند و راي بدهند؟ نكند جنابعالي به امثال مجيد انصاري و الياس حضرتي اصلاحطلب ميگوييد؟! من كه اين دو را از نزديك ميشناسم و خوب هم ميشناسم، به هيچ عنوان در صف اصلاح طلبان قرارشان نميدهم و حكومت نيز دقيق و سنجيده حساب كرده و تائيد صلاحيت كه چه كساني با نام اصلاح طلب وارد مجلس شوند كه نميدانند حتي اصلاحات چطور نوشته ميشود.
من نيز همانند شما به دنبال جمعي شش نفره گشتم. اما حتي يك نفر را هم در اين دوره مجلس كه بتواند اثرگذار باشد، نيافتم. و حتم دارم بسياري از تحريميها نيز همانند شما به دنبال همين جمع اندك گشتند و نيافتند و در نهايت به تصميمي رسيدند كه پيشتر ملت به آن رسيده بود و از دوره هفتم مجلس به آن عمل كرد.