Sunday, July 22, 2007

...عقل كه نباشد


با جام چهاردهم هم وداع كرديم. به همين راحتي. انديشه‌هاي مربي ناتواني كه در قواره تيم ملي نبود، سبب شد تا نه تنها تيم از دور رقابت‌ها حذف شود بلكه كارشناسان نمره خوبي هم براي ايران قائل نشوند. جدا از بازي با كره، در بازي‌هاي قبلي هم حتي ايران نمايش قابل قبولي نداشت و در اكثر دقايق بازيكنان بي‌هدف و تاكتيك توپ مي‌زدند.

تمام صد و بيست دقيقه بازي به همكارانم گفتم كه رسول خطيبي براي اين بازي و سبك بازي كره‌اي‌ها مناسب نيست. مهم‌تر از همه اينكه خطيبي ذاتا پنالتي زن نيست و تمام پنالتي‌هايش را در ليگ برتر ايران از دست داده است. اما قلعه نويي آنقدر درك نداشت تا به اين مسئله پي ببرد و حساس‌ترين پنالتي را به ناتوان‌ترين داد تا ايران به راحتي از گردونه رقابت‌ها خارج شود.

تمام بازي را داشتم بالا و پائين مي پريدم كه چرا قلعه نويي خطيبي را تعويض نمي‌كند. او حتي پنالتي زن هم نيست و بايد رجب‌زاده جايش را بگيرد كه هم تكنيك بالاتري دارد و فرصت طلب‌تر است و هم يك پنالتي زن قهار. در طول مسابقه دائم براي همكارانم اين روضه را مي‌خواندم و آنها هم سكوت مي‌كردند و بازي را تماشا. وقتي پنالتي رسول هدر رفت همه برگشتند و مبهوت نگاهم مي‌كردند. داشتم زمين را گاز مي‌گرفتم.

از روي ناراحتي اين را نمي‌گويم ولي شعور و درك فوتبال خيلي از مردم كوچه و خيابان كه من هم جزوي از آنها هستم، بيشتر از امير قلعه‌نويي است.

No comments: