Friday, March 7, 2008

درباره اين روزهايم

اين روزها برگشته ام به گذشته‌ام و هر وقت آزاد كه پيدا مي‌كنم، به شطرنج مي‌پردازم و آن‌لاين با شطرنج بازان بازي مي‌كنم. هفته قبل هم مرحله نهايي قهرماني كشور بود و هر روز سري به فدراسيون مي‌زدم و بازي شطرنج‌بازان جوان كشور را دنبال مي‌كردم. مخصوصا بازيهاي شيرين نوابي عزيز و احسان قائم مقامي عزيز كه هر دو برايم بسيار عزيز هستند و بيشتر خاطره دوران نوجواني‌ام را در بر مي گيرند. احسان مثل سالهاي قبل قهرمان كشور شد اما شيرين نتوانست شايستگي‌هاي خود را نشان دهد و البته از تمركز لازم برخوردار نبود و اكثر بازي‌هايي را كه باخت همگي ناشي از يك حركت بسيار بد منجر به باخت بود كه نشام مي داد شيرين تمركز خوبي روي مسابقات ندارد.
راستش تمام سرخوردگي‌هايم در عالم سياست را دارم با شطرنج فراموش مي‌كنم. وقتي هفته قبل درست فرداي يادداشتي كه براي مشاركت نوشته بودم و بسيار نگران هم بودم، حزب مشاركت بيانيه‌اي صادر كرد و اعلام كرد كه در انتخابات هفته بعد شركت خواهد كرد. وقتي تيتر مطلب را خواندم راستش ميخكوب شدم. يك لحظه احساس كردم بهم خيانت شده است. خيلي شوكه شده بودم و فكر نمي‌كردم مشاركت به اين وضوحي رقاصه حكومت شود. نزديك به نود درصد كانديداهايش ردصلاحيت شده‌اند و عملا در خيلي از شهرها امكان رقابت وجود ندارد، حتي در تهران ليست‌شان به سي نفر هم نمي‌رسيد كه اين روزها هم كه ليست‌ منتشر شده است، مي‌بينيم كه امثال مجيد انصاري كه به نظرم يك شارلاتان تمام عيار است و از نزديك او را خوب مي‌شناسم در ليست‌شان قرار داده‌اند.
اگر حال‌اش را داشتم و وقتي هم بود تا قبل از انتخابات يادداشتي در اين باره خواهم نوشت. ولي در همين پست به خوانندگان وبلاگم مي‌گويم كه به هيچ عنوان در انتخابات هفته بعد حكومت شركت نخواهم كرد. دليل‌اش هم هر چند مشخص است ولي باشد براي پست بعدي.