Friday, March 21, 2008

سال نو مبارك

ابتدا سال نو را به همه دوستان و همكاران و البته دشمنان تبريك مي‌گويم. اميدوارم سالي پر بار داشته و همواره سلامت باشيد؛ مخصوصا دشمنانم كه حسابي امسال با آنها كار دارم. گوشه‌اي از برنامه امسالم تسويه حساب با همين دشمنان است؛ بالخص دشمنان نظامي.
براي تقريبا دو هفته تعطيلات عيد را مثل هميشه مي‌روم كنار درياي خزر و مي‌شوم من و كلبه‌اي كوچك و يك افق دريا. صفاي منطقه قاجارخيل مازندران را در ايام عيد با هيچ چيز عوض نمي‌كنم و قصد دارم در اين مدت حسابي استراحت كنم. سالي كه گذشت برايم خيلي سخت بود و يك سال از عمرم تلف شد و امسال بايد جبران كنم. البته نه سختي كار كه مشكلات ديگري بود كه فعلا جاي مطرح كردنش نيست. باشد تا موقع‌اش.
اما امسال در عوض حسابي كار دارم. خيلي برنامه‌هايم زياد است. بايد در اين مدت تعطيلات، كمي وقت بگذارم و برنامه ريزي خوبي داشته باشم.
اين‌ها را گفتم تا خدمت دوستان عرض كنم كه اگر مدتي اين وبلاگ به روز نشد، از براي چيست.
تعطيلات به همه خوش بگذرد.

Thursday, March 20, 2008

شب‌هاي چهارشنبه

دو مهمان چهارشنبه شب برنامه تفسير خبر صداي امريكا را تحسين مي‌كنم. الحق والانصاف هر دو از بهترين روزنامه‌نگاران و مفسران سياسي امروز كشورمان هستند؛ عليرضا نوري‌زاده و محسن سازگارا.
برنامه چهارشنبه شب‌هاي جمشيد چالنگي پربيننده‌ترين برنامه صداي امريكاست. اين آمار شخصي‌ام است كه از ده‌ها نفر از مردم نظرخواهي كرده‌ام؛ از مردم عادي و دانشجو گرفته تا روزنامه‌نگار و روشنفكر بسياري چهارشنبه شب‌ها ساعت ده به وقت تهران پاي ماهواره مي‌نشينند و از نظرات اين دو به تمام معني كلمه روشنفكر استفاده مي‌كنند. حتي باخبرم جريانات وابسته نظام با حساسيت تمام اين برنامه را دنبال مي‌كنند.
بر اين اعتقاد هستم كه نوري‌زاده در حال حاضر مطلع‌ترين و آگاه‌ترين روزنامه‌نگار ايران است كه استادانه مسائل ايران را تحليل مي‌كند كه تقريبا تمامي استدلال‌هايش هم درست است، با اينكه سال‌هاست از وطن دور بوده اما به دليل ارتباطات وسيع‌ و دانش بسيارش و همچنين اشراف كامل به اخبار ايران و خاورميانه بسيار مسلط و پرمغز مسائل سياسي را تفسير و تحليل مي‌كند.
در برنامه امشب تفسير خبر كه دقايقي پيش تمام شد، اطلاعات آماري نوري‌زاده درباره انتخابات مجلس فوق‌العاده بود و همچنين موضعگيري سازگارا درباره اصلاح‌طلبان به قول خودش وفادار به رهبري و نظام كه جايگاه و وزن اين گروه را نزد جامعه بسيار زيبا تصوير كرد كه آنقدر منزوي شده‌اند كه چاره‌اي ندارند جز اينكه پس از انتخابات اخير مجلس تكليف حيات سياسي‌شان را روشن كنند كه يا آشكارا بغل رهبري بپرند و يا به اكثريت جامعه ايران بپيوندند.
خوشبختانه هر دو اين عزيزان اين مطلب را نمي‌خوانند تا مبادا چاپلوسي تلقي شود، وگرنه كه بعضي آقايان! كه اين روزها نيز بور شده موضعگيري خويش هستند، به همراه تملق‌گويانشان فردا در بوق و كرنا مي‌كردند كه بله! من و امثال من نيز مرشدي داريم. اما خوشبختانه نوري‌زاده آنقدر باسواد و وزنه هست كه هيچ نيازي به تملق امثال من ندارد و هر تعريف و تمجيدي كه از او مي‌شود، به خاطر گستردگي اطلاعاتش است كه به حق سزاوارش است.
راستي آن آقاي برادر! مبادا با نوري‌زاده مناظره كند كه زمزمه‌هايي در اين‌باره شنيده مي‌شود. به گمانم آن روز، روز بازنشستگي‌ اين آقاي برادر لندن‌نشين خواهد بود.

Wednesday, March 19, 2008

آقاي بهنود! اين اول كار است

مسعود بهنود در يادداشتي كه در وبلاگش آورده، جواب منتقدانش را داده است كه نشان مي‌دهد بعد از برنامه «ميز گردي با شما» در صداي امريكا و موضعگيري‌هايش درباره انتخابات مجلس كه به نفع حكومت بود، حسابي تحت فشار قرار گرفته است.
البته بهنود همانند گذشته منتقدانش را با ادبيات مختص به خود كه خيلي پاكيزه هم مي‌داند به سخره گرفته است كه به واقع فرار رو به جلو است و بهنود همواره در جواب منتقدين خود سعي مي‌كند از اين حربه استفاده كند و در بيشتر مواقع با سفسطه بازي حسابي ميدان را شلوغ مي‌كند كه در قسمت كامنت‌ يادداشت‌اش به خوبي مشهود است. هميشه همين طور بوده كه در پي فرار رو به جلو اش و به سخره گرفتن منتقدان كامنتي توهين‌آميز درباره خود در وبلاگش مي‌نشيند و سپس حجم عظيمي از كامنت‌ها در دفاع از بهنود و جهت گيري سياسي‌اش منتشر مي‌شود! و جالب اينكه اصل مطلب و نقدها از او به فراموشي سپرده مي‌شود.
تا به حال چندين بار بهنود از اين ترفند استفاده كرده كه بايد خدمت ايشان عرض كنم كه آقاي بهنود! اين بازي‌ها ديگر قديمي شده است. كاشكي يك روز وقت بگذارم و چند مطلب از او در وبلاگش را همراه با كامنت‌هايش انتخاب كرده و كنار هم بگذارم تا اين مسئله براي خوانندگان بيشتر آشكار شود كه بهنود چقدر انتقاد ناپذير و به قول خودش صد در صدي است. بهنود هميشه سخن از آدم‌هاي صد در صدي به ميان مي‌آورد اما به گمانم خود يكي از روشنفكران مطلق گرا و صد در صدي ست و برايم كامل مسجل شده كه جز تملق‌اش نمي‌پسندد.
البته نادر هم مرعوب بهنود نشده است و در پاسخ بهنود، جوابيه‌اي در سايت گويا منتشر كرده كه شجاعت‌اش را مي‌رساند. آفرين به نادر فتوره‌چي كه نشان داد يك روزنامه‌نگار مستقل است و هيچ گاه تسليم نمي‌شود؛ نه تسليم حكومت و نه تسليم روشنفكران خارج نشين.
من شخصا هيچ گاه در سي و دو سال عمرم تملق گويي كسي را نكرده ام و هميشه سعي كرده‌ام مستقل زندگي كنم. چه در زندگي شخصي‌ام و چه در محيط كارم مغلوب بزرگي كسي نشده‌ام. از بچگي به ياد دارم كه عشق بازي شطرنج با بزرگان را داشتم و چنين مي‌كردم و هميشه سربلند مي‌باختم و امروز نيز در تمام اموراتم مرعوب اسم كسي نخواهم شد و اگر ببينم كسي به گمانم اشتباه مي‌كند، به او تذكر مي‌دهد كه تا امروز نيز بابت همين عدم انعطاف و سرسختي در اين مورد حسابي هزينه‌ها كرده ام.
در حال حاضر افسر وظيفه هستم و چون نمي‌خواهم در اين باره اطاله كلام كنم كه درست هم نيست، بگويم كه در همين مورد سربازي بابت اينكه نتوانستم در برابر فساد بعضي از نظاميان سكوت كنم، بدجوري به دردسر افتادم كه قصد دارم در ماه‌هاي آينده درباره‌اش مفصل بنويسم كه امروز با توجه به اينكه نظامي محسوب مي‌شوم امكانش نيست.
اما خدمت آقاي بهنود عرض كنم كه جوانان امروز و امثال نادر فتوره‌چي‌ها بسيار بيدار هستند و نمي‌گذارند امثال جناب‌عالي هر طور كه بخواهيد و يا حكومت خواسته كه فعلا بر ما روشن نيست، رفتار كنيد و جامعه را به جهت‌هاي مورد نظرتان كوركورانه بكشانيد.
آقاي بهنود! اگر از انساني انتقاد نشود مطمئنا به كجي خواهد كشيد كه به نظرم شما در اين چند ساله كه از ايران خارج شده‌ايد به همين حال افتاده‌ايد. و امروزه روز ديگر برايتان خيلي سخت شده است قبول نقد و انتقادي درباره خويش. منتقدان خود را يا گمراه مي‌شماريد و يا ناچيز. اما بدانيد اين حرف‌ها ديگر اثر خود را نزد ما جوانان از دست داده است و در حكومت اسلامي پوست‌هايمان خيلي كلفت‌تر از آن چيزي كه شما مي‌پنداريد شده است. قطعا من بعد بيش از امروز مراقب شما خواهيم بود و نمي‌گذاريم به راحتي به جنبش دموكراسي خواهي در ايران لطمه بزنيد و در لباس روشنفكري ارتقاي مرتبه كنيد.
جناب عالي در مطلب اخيرتان منتقدان خود را در رديف كيهان و كيهانيان قرار داده‌ايد كه در اين باره خدمت شما عرض كنم كه من به شخصه حاضرم از نظر شما كيهاني ناميده شوم تا اينكه تملق‌ گوي جناب عالي باشم.
شما هر آن چه مي‌خواهي نثارم‌مان كن جناب بهنود اما از ديد ما در امان نخواهي بود و همواره شما و امثال‌تان را زير نظر خواهيم داشت.
آقاي بهنود! تازه اين اول كارمان است.
.
پي‌نوشت:
بله دوست من! نادر درست مي‌گويد. بهنود حرف‌هايي را كه در آن برنامه زد، دارد تكذيب مي‌كند. به نظرم بهنود خود يك بار ديگر آن برنامه را ببيند، بهتر مي‌تواند منظور من و نادر را درك كند. بهنود دقيقا دارد فرار رو به جلو مي‌كند و با متهم كردن منتقدانش مي‌خواهد بر اشتباهاتش سرپوش بگذارد.

Sunday, March 16, 2008

!چه عجب

بالاخره غير از من يكي جلوي اين بهنود درآمد! واقعا كه چه عجب!!! نمي‌دانم چرا درست يا غلط، كسي از روزنامه‌نگاران نسبت به حرف‌هاي بهنود واكنش نشان نمي‌دهد. ظاهرا بدجوري جناب بهنود پدرخوانده مطبوعات شده اند كه كسي جرئت انتقاد از او را ندارد وگرنه كه...
اما اين نادر فتوره‌چي بالاخره بعد از من صدايش درآمد و او نيز نسبت به موضعگيري شب قبل از انتخابات بهنود به خشم آمده و درست حرف‌هايي را زده كه من نيز در روز انتخابات تحت يادداشتي ( در پست قبلي آمده) آورده‌ام.
به حق كه بهنود در برنامه «ميزگردي با شما» پنج‌شنبه شب خراب كرد؛ خيلي هم خراب كرد. حرف‌ها سخيفي زد كه حداقل از نظر من ديگر نمي‌توان روي موضعگيري‌هاي سياسي‌اش حساب كرد.

Friday, March 14, 2008

چرا بايد از دست نظام مشق نوشت آقاي بهنود؟

انتخابات مجلس هشتم هم‌اكنون در حال برگزاري ست و به گفته فرماندار تهران تا كنون و تا ساعت 15 به وقت تهران نزديك به يك ميليون در تهران راي داده اند كه به گفته مسئولين 20 درصد نسبت به دوره قبل افزايش داشته است. خب مبارك حكومت باشد اين حماسه. و همچنين مبارك جناب مسعود بهنود كه ديشب در برنامه صداي امريكا گل كاشت!
تا به حال صحبت‌هاي بهنود را اين‌قدر سخيف و بي پايه نشنيده بودم. بهنود در برنامه «ميزگردي با شما» سخن از بازي شطرنج به ميان آورد كه ادعا كرد تحريمي‌ها بايد همانند يك بازيكن شطرنج همواره ايده و استراتژي نو داشته باشند. خب بايد خدمت اين روشنفكر به تمام معني كلمه «ايراني روشنفكر» عرض كنم كه خواهشا شما ديگر درباره شطرنج صحبتي به ميان نياوريد كه نشان داديد اصلا شطرنج‌باز خوبي نيستتيد. اولا زمان را نمي‌توانيد خوب تنظيم كنيد كه دير به برنامه مي‌رسيد، دوما در موضعيگري و نگاه‌تان به رويداد‌هاي سياسي خيلي تك بعدي نگاه كرده و هيچ يك از وارياسيون‌ها را به خوبي نمي‌توانيد بررسي كنيد. به واقع اگر قلم قوي نداشتيد و انشا‌نويس خوبي نبوديد، بايد بگويم كه هيچ نبوديد! به واقع شما فقط ميرزا بنويس هستيد و بس و هرگز نبايد در سياست دخالت كنيد.
من به بهنود و قلم‌اش علاقه بسيار دارم. شايد در محفل دوستان در تهران از بهنود دفاعيات بسيار كرده‌ام كه روزي همه آنها را خواهم نوشت اما بايد بگويم ديدگاه‌هاي سياسي‌اش قابل دفاع نيست و حرفي براي گفتن ندارد و بسيار تلاش مي‌كند با دوپهلو گويي از اين ضعف فرار كند. بارها در صحبت‌هاي بهنود از تناقض گوي‌هايش مردم داخل ايران به صدا آمده‌اند. كاشكي خودش داخل ايران بود و ارتباطش را تنها به چند نفر محدود نمي‌كرد و مي‌شنيد كه ديدگاه افكار عمومي داخل نسبت به خودش چيست.
شب قبل بهنود در صحبت‌هايش آورد كه تحريمي‌ها هيچ حرفي براي گفتن ندارند و به اكبر گنجي و موضعگيري‌اش درباره انتخابات حمله كرد. و استدلال آورد كه اگر سه چهارم صندلي‌هاي مجلس را خامنه‌اي تعيين كرده باشد، بايد به يك چهارم ديگر آن انديشيد و در نهايت نتيجه گرفت كه به خاطر همان يك چهارم بايد راي داد.
احمد بهارلو كه به نظرم بي‌سواد‌ترين گزارشگر صداي امريكاست، هرگاه بهنود را دعوت مي‌كند، مبهوت و مرعوب بيان بهنود شده و يا فقط مي‌خندد و يا برايش كف مي‌زند. او در چند سال گذشته هرگز نتواسته بهنود را به چالش بكشد و به خاطر دانش كم‌اش هميشه خود را بسيار پائين‌تر از مصاحبه شونده نشان داده است. بهارلو شب قبل هم همانند گذشته فقط خنديد و كلي تشكر گويي كرد براي شركت بهنود در برنامه اما نتوانست همين پرسش ثانوي و چالشي خيلي ساده و صريح را به دنبال موضعگيري بهنود به ميان آورد كه جناب بهنود! شما كه از شركت در انتخابات سخن مي‌گوييد، خب ممكن است خيلي از همين تحريمي‌ها نيز پيش از رد صلاحيت‌ها قصد شركت داشتند اما امروزه روز انتخابات، بايد به چه كسي راي بدهند در حالي كه تمامي كانديداهاي مورد نظرشان ردصلاحيت شده اند؟!
من نيز يكي از همين تحريمي‌ها هستم كه قبل از رد صلاحيت‌هاي گسترده براي شركت در انتخابات حسابي نقشه‌ها در سر داشتم. اما چه شد؟! تمامي كانديداهايم رد صلاحيت شدند. و اكنون جناب بهنود عزيز مثال عباي شكلاتي آقاي خاتمي را مي‌آورند كه خب بروم و به بيني قشنگ فلان خانم و يا موهاي اصلاح شده فلان آقا حتما راي بدهم. و اين است نگاه سياسي جناب بهنود به انتخابات. ديگر ايشان در نظر نمي‌گيرد كه همان يك چهارم هم از فيلتر خود آيت‌الله خامنه‌اي عبور كرده‌اند و وجودشان در مجلس اثري نخواهد داشت و در كل از نظر حكومت عقيم هستند. و حال با اين وصف، آقاي بهنود صحبت از بازي شطرنج مي‌آورد! يك بازي كاملا فكري كه براي هر حركت بايد حداقل پنج-شش وارياسيون را بررسي كرد؛ و ببينيد كسي كه براي تحريمي‌ها نسخه تفكر شطرنجي مي‌پيچد، چقدر در سخنانش نشان از دورانديشي و خوش فكري دارد!
حرف‌هاي ديشب بهنود مرا شگفت زده كرد. نمي‌دانم ايشان تا كي مي‌خواهد در عالم سياست «تيپيك» رفتار كرده و ژست آدم‌هاي متعادل را بگيرد، اما خدمت‌ ايشان بايد عرض كنم كه همه مصاحبه‌هاي او دارد در تاريخ ثبت و در آرشيو نوارها و همچنين اذهان مي‌ماند و پاك نخواهد شد. ايشان بداند كه ديگر در عصر ارتباطات نمي‌توان حرف‌ها را تكذيب كرد و بايد روزي براي اين نوع موضعگيري‌ها جواب پس داد. ايشان روزي بايد پاسخگوي اين پرسش باشد كه شما كه مي‌دانيد كسي در اين انتخابات مجلس به دنبال تغيير رژيم نيست، چرا آدرس غلط به مردم مي‌دهيد؟ اصلا در اين چند ماه در كجا خوانده‌ايد كه سياسي مردي به دنبال تغيير حكومت با اين انتخابات است؟ چرا مغلطه مي‌كنيد آقاي بهنود؟ شما كه نيك مي‌دانيد يك چهارم صندلي‌ها از فيلتر شوراي نگهبان رد شده‌اند، چرا آنان را لايق انتخاب مردم مي‌دانيد؟ فكر مي‌كنيد مردم تا كي بايد از روي دست شما و امثال شما مشق بنويسند بدون آوردن چرايي كه چرا بايد به كساني كه نه نمي‌شناسند و نه اطمينان دارند و چون تنها كانديدا شده‌اند، راي بدهند؟! درحالي كه تمامي كساني كه مي‌شناختند و اميدوار بودند كه تائيد صلاحيت شوند، از جانب نظام كنار گذاشته شدند.
به راستي چرا بايد از دست نظام مشق نوشت آقاي بهنود؟

Wednesday, March 12, 2008

!همراه نظام نمي‌شوم عزيز

امروز با يك سرهنگ سپاه بحثم شد. بحث بر سر انتخابات روز جمعه بود كه كمي بالا گرفت و به ناراحتي منجر شد. خيلي رك بگويم كه اين سپاهي مرد كه همه زندگي‌اش از نظام تامين مي‌شود، به شدت از نظام حمايت مي‌كند و آنقدر خطرناك مي‌انديشد كه غير هم انديشان خود را بي‌ناموس مي‌پندارد و درست همين جا من هم داغ كردم و جوابش را سخت دادم كه امثال آرمين و تاج‌زاده و بهزاد نبوي را بي‌ناموس خطاب كرد. نتوانستم دوام بياورم. با اينكه وظيفه هستم و دوره خدمت ضرورت را مي‌گذرانم اما حسابي جوابش را دادم. نمي‌توانست و راستش را بخواهيد در توانش نبود تا با من طرف شود؛ آنقدر كم سواد است كه از پس من هم بر نمي‌آمد. از ولايت فقيه چيزي نمي‌داند و اساسا صفت مطلقه را در مورد رهبر نمي‌داند كه چيست و چگونه وارد اختيارات رهبري شده است، آنوقت يك ساعت از وقت بحث را به رهبري اختصاص داد كه تماما دفاع ناشيانه بود.
از اين حرف‌ها كه بگذريم، آخر بحث حسابي تهديد شدم و مي‌دانم اگر روز جمعه راي ندهم، بدجوري برايم مشكل درست خواهند كرد. پيش‌تر هم در گوش بچه‌ها خوانده بودم تا مبادا راي بدهند و به گوش سردار و سرهنگ‌مان هم رسيده بود هر دو غير مستقيم به گوشم‌ رساندند كه در اين باره در محيط نظامي با كسي صحبت نكنم كه در غير اين‌صورت برخورد خواهد شد. ولي امروز رسما و براي اينكه به اصطلاح خرابم كنند نزد ديگر افسران، به من امر كردند كه روز جمعه حتما راي دهم ولو برگه خالي باشد. جالب بود كه اين سرهنگ سپاه دليل مي‌آورد كه يك راي سفيد من هم حتي غنيمت است براي تو دهني زدن به امريكا و نوكران برانداز داخلي‌اش و همين جملات را خيلي راحت به زبان مي‌آورد.
در مخمصه‌اي ناجور گرفتار شده‌ام و مي‌دانم روز شنبه كه باز به محل خدمتم بروم، از من پرسش خواهد كرد و مطمئنم حتي شناسنامه‌ام را هم خواهد خواست. تمام برنامه‌هاي خدمتم هم دستش‌ است؛ هم به او و هم به فرمانده‌مان كه سرتيپ دوم سپاه است. اگر به لج‌بازي بيفتند حسابي مي توانند اذيتم كنند كه آخر خدمتم هم هست. بدجوري دارند گروكشي مي‌كنند و با تبليغات به اصطلاح‌شان منفي كه در پادگان به راه انداخته‌ام و ديگر افسران وظيفه را مجاب به عدم شركت در انتخابات كرده ام، مي‌خواهند مرا نزد آنان بور كرده و دروغگو معرفي كنند.
اما با تمام اين حرف‌ها تصميم خود را گرفته‌ام؛ در انتخابات شركت نخواهم كرد و اجازه نخواهم داد نظام با حتي يك راي من هم عليه خودم استفاده كند و فرداي روز انتخابات تحقيرم كند. همان كاري كه پس از انتخابات با حزب مشاركت خواهند كرد كه به گمانم خيانتي است به ملت ايران. مشاركت با اعلام رسمي شركت در انتخابات آتي عملا نشان داد كه تنها به فكر قدرت‌طلبي ست و بس، و اعتقاد و احترامي براي خواسته‌هاي اكثريت جامعه قائل نيست و رفتارهايي كه در اين چند روزه هم از خود نشان داده‌اند گوياي همين مدعاست.
اخيرا خانم منيژه حكمت برداشته يك ليست از هنرمندان براي حزب مشاركت تنظيم كرده و به خبرگزاري‌ها اعلام كه اين‌ها همگي از ليست اصلاح‌طلبان حمايت مي‌كنند. تكذيبيه پرويز پرستويي نيز خواندني ست كه اعلام كرده خانم حكمت خودسرانه چنين كاري را كرده و بدون هماهنگي ما اسم‌ها را تنظيم كرده است كه اساسا با آن موافق نيستيم و از حزب مورد حمايت ايشان حمايت نمي‌كنيم. اين حركت خانم حكمت شرم‌آور بود و واكنش پرستويي آب سردي بر اصلاح طلبان قبل از روز انتخابات.
حزب مشاركت اين روزها و پس از اعلام رسمي شركت در انتخابات از اين دست رفتارهاي سخيف كه نشان از ضعف سياسي آنان مي‌دهد، زياد از خود بروز داده كه به صورت طنزگونه‌اي بهانه به دست كيهانيان داده است. مخصوصا دعوت از هنرمندان كه كيهان مطلب تمسخرآميزي درباره‌اش نوشته است كه قابل دفاع هم نيست.
همان طور كه پيش‌تر نوشتم در انتخابات يا بهتر بگويم انتصابات مجلس در روز جمعه شركت نخواهم كرد. و به دوستان مشاركتي و اصلاح طلب عرض مي‌كنم كه همراه شما عزيزان نمي‌شوم كه شركت در اين انتخابات كه به هيچ عنوان آزاد نيست، به واقع همراه شدن با نظام است و به نظرم اصلاح طلبان بايد شعارشان را به «همراه نظام شو عزيز» تغيير دهند.
خوب مي‌دانم كه شكت نكردنم در انتخابات برايم دردسري خواهد شد اما چه باك از سختي‌هاي پيش رو كه شرف و اعتقاداتم را نخواهم فروخت و بازيچه سپاهي‌ها نخواهم كرد با اينكه نزديك به دو سال است سرنوشت زندگي‌ام به دست آنان است و در اين مدت هم بسيار مورد توهين و تبعيد و تحقيرشان قرارگرفته‌ام و تا مزر دادگاه نظامي هم پيش رفته ام. ولي باز هم تا پايان خدمت ضرورتم مقاومت خواهم كرد و به خواسته آنان كه از بدنه نظام هستند، تمكين نخواهم كرد، ولو اينكه روزهاي سخت‌تر از اين هم در پيش داشته باشم.
باشد تا چند ماه آينده كه با نظام تسويه حساب اساسي خواهم كرد.

Friday, March 7, 2008

درباره اين روزهايم

اين روزها برگشته ام به گذشته‌ام و هر وقت آزاد كه پيدا مي‌كنم، به شطرنج مي‌پردازم و آن‌لاين با شطرنج بازان بازي مي‌كنم. هفته قبل هم مرحله نهايي قهرماني كشور بود و هر روز سري به فدراسيون مي‌زدم و بازي شطرنج‌بازان جوان كشور را دنبال مي‌كردم. مخصوصا بازيهاي شيرين نوابي عزيز و احسان قائم مقامي عزيز كه هر دو برايم بسيار عزيز هستند و بيشتر خاطره دوران نوجواني‌ام را در بر مي گيرند. احسان مثل سالهاي قبل قهرمان كشور شد اما شيرين نتوانست شايستگي‌هاي خود را نشان دهد و البته از تمركز لازم برخوردار نبود و اكثر بازي‌هايي را كه باخت همگي ناشي از يك حركت بسيار بد منجر به باخت بود كه نشام مي داد شيرين تمركز خوبي روي مسابقات ندارد.
راستش تمام سرخوردگي‌هايم در عالم سياست را دارم با شطرنج فراموش مي‌كنم. وقتي هفته قبل درست فرداي يادداشتي كه براي مشاركت نوشته بودم و بسيار نگران هم بودم، حزب مشاركت بيانيه‌اي صادر كرد و اعلام كرد كه در انتخابات هفته بعد شركت خواهد كرد. وقتي تيتر مطلب را خواندم راستش ميخكوب شدم. يك لحظه احساس كردم بهم خيانت شده است. خيلي شوكه شده بودم و فكر نمي‌كردم مشاركت به اين وضوحي رقاصه حكومت شود. نزديك به نود درصد كانديداهايش ردصلاحيت شده‌اند و عملا در خيلي از شهرها امكان رقابت وجود ندارد، حتي در تهران ليست‌شان به سي نفر هم نمي‌رسيد كه اين روزها هم كه ليست‌ منتشر شده است، مي‌بينيم كه امثال مجيد انصاري كه به نظرم يك شارلاتان تمام عيار است و از نزديك او را خوب مي‌شناسم در ليست‌شان قرار داده‌اند.
اگر حال‌اش را داشتم و وقتي هم بود تا قبل از انتخابات يادداشتي در اين باره خواهم نوشت. ولي در همين پست به خوانندگان وبلاگم مي‌گويم كه به هيچ عنوان در انتخابات هفته بعد حكومت شركت نخواهم كرد. دليل‌اش هم هر چند مشخص است ولي باشد براي پست بعدي.